1_  ضمن احترام به تمام افراد، جبهه ها!(براستی مگر چند جبهه داریم در درون!!) و گروه هایی كه با عناوین مختلف پا به عرصه آزمون بزرگ انتخابات گذارده اند، باید خاطرنشان كرد كه باوجود فراهم بودن امكان حضور تمام سلایق و گرایشهای معقول ،مشروع و قانونمند در عرصه انتخابات، متاسفانه همیشه، اندك جریانات یا معدود افرادی نیز وجود داشته اند كه با توسل به شیوه های وارداتی و سكولاریستی و یا شیوه هایی خوداختراعی اما غیر اسلامی و نامشروع، با سوء استفاده از حسن نیت و نجابت نظام اسلامی وتمسك به قواعد اصاله الصحه و البرائه ؛ سعی بر استفاده از ترفندهای رسانه ای یا بزك كردن خویش برای اثر گذاری بر احساسات و هیجانات عمومی در جهت كاستن از مشاركت مردم و یا پیروزی در عرصه انتخابات داشته اند و بعد از رسیدن یا نرسیدن به قدرت،چنان رفتار میكنند كه انگار، نه وعده ای وجود داشته، نه قانون اساسی ای ، نه سوگندی، نه احساس مسئولیتی، نه مردمی، نه تعهدی.جالب اینكه مردم هم آشنایی كاملی با شیوه های چنین افرادی پیدا كرده اند،شیوه هایی نظیر : دیوسازی از رقیب و فرشته نمایی از خود، سیاهنمایی و نشستن بر كرسی انتقاد با بهره گیری از فنون چراغهای خاموش و گمراه كننده یا نورافكنهای بسیار روشن و كوركننده،شعارها و وعده وعیدهای كركننده ،سفسطه های جن فریب!، چشم بندی های ماكیاولیستی،مظلوم نمایی ها و كیاستهای عمروعاصی، پیرایش خود از مسئولیتهای سابقه و ضایعات لاحقه و منع رطب كردن باوجود رطبهای بیشمار ضایع كرده و...لذا مردم و نظام حق دارند از این معدودافراد و شیوه ها ناراحت باشد و تجارب پیشین را درهمه انتخابات پیش رو مدنظر قرار دهند.

2_ انقلاب اسلامی در معجون وحدت، صداقت و بصیرت رهبری و ملت پیروز شده و توطئه های سختی را نیز از سر گذرانده است،حال اگر برخی سواران متوهم  یا پیاده شده های متوقع ؛ اصولگرایی را بسان نعشی افتاده در میدان رقابتهای انتخاباتی فرض كرده باشند و یا حتی بر فرض حسن نیت و یا با فرافكنی برخی ناكارامدی ها ، مفاسد و انحرافات یا فتنه های خودساخته در پی یورش به مكتب و مرام اصولگرایی آنهم به اسم ناجی گری ،عدالت گستری یا اصلاح طلبی و... برای ارتقاء و تحكیم و استمرار باند و قبیله خود برآمده باشند آنوقت است كه دشمنان و بدخواهان آماده میشوند تا در پشت سد شكسته اصولگرایی و رها شدن سیل قبیله گرایی، ابتدا به نردبام اصول لگد زده، سپس قبری را برای انقلاب تدارك دیده و  النهایه با لم دادن بر تختهای مطلای خویش، برای  نظام اسلامی و اصولگرایی مراسم ختم گرفته و رطب كپك زده اسلام آمریكایی را با طعم انحراف و تذبذب سیاسی و عقیدتی، و نیشداروی جرج سوروسی ، روی فرش انقلاب مخملی ،نوش جان كنند! البته موكدا در عالم خواب و رویا!

 اما خوشبختانه در كشتی انقلاب، اهالی خواب و رویا  اندكند و چشمان بیدار، زیاد.گرچه همیشه چشمان خمار عده ای ،مثل بختك بخواهد بیداری را از چشمان بیدارمان برباید یا آرامشمان را برهم زند.ولو این چشمان خمار،از قبیله نوازی،مفاسد اقتصادی و  امواج تحریم و یا بی عدالتی، تبعیض، اشرافی گری ، نارضایتی تراشی و بی اعتماد سازی نیز بهره ها گرفته باشند برای خواب كردن ما و هدف قرار دادن اصل نظام. و این از خواص و خاصیت خط فتنه گری، قبیله گرایی و انحراف است كه اینگونه متون را پیچیده میكند و مردمان را نه فقط سرگرم، بلكه سردرگم حواشی .اما قطعا نه مردمانی از جنس مردم ایران.

 

3_ واقعیت اینست كه در حوض وحدت و بصیرت نیروهای انقلاب ،عده ای نیز عامدانه یا غافلانه با كسب مسئولیتها یا ورود به  سنگرهای انقلاب و قدر ندانستن فرصتهای ارزشمند خدمت؛ به ساختن تصویری مات وناقص از اصولگرایی یا اصلاح طلبی كمك كردند ،اما آیینه افكار عمومی ،همیشه اجناس بدلی را از اصلی تمییز داده و حساب بدلیها را از حساب جبهه ناب انقلاب و اصولگرایی جدا میداند.این در حالی است كه اساسا چیزی بنام اصولگرایی منهای اصلاح طلبی یا اصلاح طلبی منهای اصولگرایی در قاموس انقلاب اسلامی و نظام مردمسالاری دینی پذیرفته نیست. مگر اینكه نفوذیها یا غافلین یا دشمنان،چنین خوراك مسمومی را برایمان تدارك دیده باشند. آنگونه كه رهبر معظم انقلاب(دام ظله العالی) نیز فرمودند: "نقطه مقابل اصولگرایی، اصلاح طلبی نیست، بلكه لاابالیگری و نداشتن اصول است. نقطه مقابل اصلاح طلبی هم اصولگرایی نیست بلكه فساد است. راه درست؛ اصولگرایی اصلاح طلبانه است." (20/2/84 )، یا آنجا كه معظم له فرمودند: "اصولگرایی به حرف نیست، اصولگرایی در مقابل نحله های سیاسی رایج كشور هم نیست. این غلط است كه ما كشور یا فعالان سیاسی را به اصولگرا و اصلاح طلب تقسیم كنیم. اصولگرا و فلان؛ نه! اصولگرایی متعلق به همه كسانی است كه به مبانی انقلاب معتقد و پایبندند و آنها را دوست دارند، حالا اسمشان هرچه میخواهد باشد" (29/3/85 )

4_ مفهوم اصولگرایی در حیطه فرهنگ انقلاب و نظام و جامعه دینی و اندیشه ملت ایران، مفهومی اطمینان بخش است و نه تزلزل آفرین، مفهومی مولد و هویت بخش است نه آویزان و مرتزق؛مفهومی پاك و قابل اتكاست دقیقا مثل بسیاری از مفاهیم و اقشار اصیل درفرهنگ انقلاب اسلامی نظیر ایثار عدالت،آزادی، خدمت ،مرجعیت، رهبری، مردم، شهید، جانباز و آزاده ، حوزه، دانشگاه، ، دانشجو، دانش آموز، بسیج، رزمنده، سپاه و ارتش، كارمند و كارگر،و...

گرچه در لابلای خروارها شكر،غبارهایی نیز پیدا شود..و در این میان برخی سوار بر اسب سفسطه و زدن زیراب عام با نوازش خاص! ،سعی بر به آتش كشیدن قیصریه بخاطر دستمال داشته باشند، یا گوهر ذاتی انقلاب را رها كرده و به خرده شیشه های عرضی بچسبند! غافل از اینكه محال است خدمات و دستاوردهای شگرف انقلاب اسلامی ،قربانی چند خرده آفت یا تفاسیر و تمایلات شخصی یا باندی شود.این در حالیست كه ویژگیهایی نظیرعدالت خواهی و عدالت گستری،ولایت پذیری و قانون محوری،اجتناب از هواهای نفسانی،پرهیز از قبیله گرایی و باندبازی،فسادستیزی،سلامت اعتقادی واخلاقی،تواضع و پرهیز از گرداب غرور و انحراف، سعه صدر وتحمل مخالف،شایسته سالاری،نظارت دقیق بر عملكرد زیر مجموعه، انس با خدا وقرآن و استمداد دائمی ازخدا،مسئولیت پذیری وپاسخگویی،خردگرایی، تدبیر وحكمت در تصمیم گیری وعمل،دوری از اسراف و حیف ومیل و شفافیت در مرزبندی با اهالی فتنه،انحراف و دشمنان؛از جمله ویژگیهای خط اصیل انقلاب و اصولگرایی است و همین ویژگیهاست كه ما را ملزم میكند به اینكه میدان وحدت مفهومی اصولگرایی را جای مناسبی برای قالبگیری منافع قبیله ای، اختلافات سلیقه ای و رقابتهای سیاسی دست چندم ندانیم .چراكه درهمه حال، وحدت تمام نیروهای دلسوز انقلاب در جهت صیانت از آرمانهای انقلاب اسلامی ،ضرورتی اجتناب ناپذیر است.

5_سخن آخر اینكه انقلابی گری،عقلانیت و اصولگرایی؛ كه در دل خود، اصلاح طلبی نقادانه ومحافظه كاری عاقلانه را دارند مفهومی سر راهی و وارداتی یا عرضی نیست كه براحتی مورد هتك و مناقشه بازیگران سیاسی قرار گیرد و قربانی زدو بندهای باندی قبیله ای شود. انقلابی گری واصولگرایی سدی محكم وآمیخته در ذات انقلاب و نظام و اراده و فهم و شعور مردم است كه هر سیل ویرانگری كه ریشه در قبیله گرایی،شخص گرایی، مفسده جویی، قدرت زدگی، خودپسندی وعوام فریبی داشته باشد را مقهور اراده و بیداری و صلابت خود كرده و انرژیهای به ناحق گرفته از جامعه را به دامان این اقیانوس بر میگرداند. همانقدر كه انقلابی گری ،عقلانیت ،اصولگرایی و ولایت پذیری و حركت در صراط مستقیم وحدت و خدمت،باعث بركت ،آرامش و پیشرفت است بهمان میزان قبیله گرایی،باندبازی و خودمحوری باعث تفرقه سستی و هزیمت است. قبیله گرایی در عرصه سیاست دقیقا همان كاری میكند كه قومیت و فرقه گرایی در عرصه جامعه.این هردو برخلاف رسم و مرام مردمسالاری دینی است و تا زمانیكه  حصن مردمسالاری دینی و سد محكم اصولگرایی با اتكال به خدا، اتكا به اصل ولایت،عقلانیت ، قانون و حضور مردم پابرجا باشد، سیل قبیله گرایی ، فتنه گری و انحراف راه بجایی نخواهد برد.

علیرضا طلابی


منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی